CodeGym /وبلاگ جاوا /Random-FA /نحوه تغییر شغل از یک مهندس QA به یک توسعه دهنده: داستان ک...
John Squirrels
مرحله
San Francisco

نحوه تغییر شغل از یک مهندس QA به یک توسعه دهنده: داستان کدگذار

در گروه منتشر شد
امروزه، هر کسی می تواند یاد بگیرد که یک توسعه دهنده شود: یک مدیر، یک فروشنده، یک پیشخدمت یا یک مربی. با این حال، برنامه نویسی گاهی اوقات می تواند برای برخی از تازه کارها طاقت فرسا به نظر برسد، و آنها پیشاپیش از شانس خود برای یافتن شغلی به عنوان یک توسعه دهنده جوان دلسرد می شوند. به همین دلیل است که برخی از زبان آموزان نقش مهندس QA را به عنوان یک گزینه مطمئن انتخاب می کنند. QA شخصی است که نرم افزار را آزمایش می کند و باگ هایی را در آن پیدا می کند. این حرفه به شما اجازه می دهد تا وارد دنیای پیچیده برنامه نویسی شوید. نحوه تغییر شغل از یک مهندس QA به یک توسعه دهنده: داستان کدگذار - 1ما داستان توسعه دهنده Kyrylo را معرفی می کنیم که سفر خود را در فناوری اطلاعات با تست QA (تضمین کیفیت) آغاز کرد و بعداً توسعه دهنده شد.

QA برای من مناسب بود و شروع کردم به کاوش در این زمینه

من علاقه ای به حرفه توسعه دهنده بعد از مدرسه نداشتم. با این وجود در دانشکده «توسعه نرم افزارهای سیستمی» وارد دانشگاه شدم زیرا والدینم به من توصیه کردند که این رشته را انتخاب کنم. من برنامه نویسی را می فهمیدم اما کار می برد. من مقالات ترم را با موفقیت انجام دادم، اما بدون دانش برنامه نویسی کامل فارغ التحصیل شدم. سپس سعی کردم به دنبال شغلی به عنوان برنامه نویس باشم. با این حال، پس از ناکامی در 2-3 مصاحبه، که نمی دانستم چگونه قبول کنم، تصمیم گرفتم آزمایش کننده کیفیت کیفیت شوم. یک روز با شرکتی مواجه شدم که افراد را برای دوره های کارآموزی QA استخدام می کرد. من مصاحبه را با موفقیت پشت سر گذاشتم، دوره کارآموزی ام را به پایان رساندم و در آنجا ماندم تا به عنوان آزمایشگر کار کنم. همه چیز برای من مناسب بود و من شروع به کاوش در این زمینه کردم. من برای اولین بار یک تست خودکار در جاوا نوشتم. این یک آزمایش آسان بود: یک پنجره مرورگر را باز کرد، روی لیست های خاص کلیک کرد و موارد را انتخاب کرد، اما من آن را بسیار دوست داشتم. انگار جادو کردم. پس از مدتی، یکی از همکلاسی هایش که در شرکت دیگری کار می کرد، مرا به سمت مهندس QA در آنجا دعوت کرد. بنابراین من این پیشنهاد را پذیرفتم و تجربه خوبی در QA و کار در یک تیم به دست آوردم. پس از پرداختن به تست دستی (که چندان جالب نیست)، مدیری از گروه ما پرسید که آیا کسی مایل به کار با تست‌های خودکار هست یا نه، و من برای این نقش داوطلب شدم. من برای مدیریت کارهای جدید به دانش بیشتری نیاز داشتم، بنابراین C# را یاد گرفتم که به من امکان داد با تست های خودکار موجود کنار بیایم و آنها را توسعه دهم. بعداً فرصتی پیدا کردم که به سمت توسعه‌دهنده در آن شرکت بروم، اما تصمیم گرفتم شرکت را ترک کنم زیرا تیم من منحل شده بود. بنابراین، من یک موقعیت مهندس QA در یک شرکت با یک دفتر در مرکز شهر و یک ترن هوایی در دفتر به دست آوردم. بعد فکر کردم: دوست دارم تا پایان کارم آنجا بمانم. با این حال، من تقریباً چهار سال آنجا کار می کردم تا اینکه تصمیم به ترک آن گرفتم. من تجربه خوبی از کار در یک تیم به دست آوردم. ما اغلب ویدیوهایی از کنفرانس های فنی یا فیلم های آموزشی در مورد نحوه عملکرد فناوری تماشا می کردیم. با وجود اینکه درگیر تست‌های خودکار بودم، فناوری‌های مرتبط را مطالعه کردم و مهارت‌های جدیدی کسب کردم. در مجموع، این یک تجربه عالی برای من بود.

می خواستم بیشتر برنامه نویسی کنم

سپس یک جای خالی برای یک مهندس QA پیدا کردم که نیاز به دانش پایتون داشت. من به سرعت کتابی در مورد Python خواندم تا سینتکس را بفهمم و آزمایشی را که شرکت به من داده بود تکمیل کردم. با وجود اینکه مهلت مقرر را از دست داده ام، شرکت کار من را پذیرفت و از من برای مصاحبه دعوت کرد. گفتگوی ما صریح بود: من با مدیر QA و مدیر پروژه در مورد موضوعات کلی در مورد تست و برنامه نویسی صحبت کردم. و من استخدام شدم. مسئولیت های من شامل انجام تست های خودکار و دستی بود. با این حال، من چندان علاقه ای به کتابچه راهنما نداشتم، که حاکی از اعمال یکنواخت است، و می خواستم برنامه نویسی بیشتری انجام دهم. بنابراین شروع به تعمیق دانش خود در مورد پایتون کردم، در دوره‌های آموزشی ثبت‌نام کردم و با مدیر درباره جاه‌طلبی‌هایم صحبت کردم. اما در آن زمان، آنها یک سمت توسعه دهنده خالی نداشتند. همزمان کار می کردم و درس می خواندم. این انتقال حدود نه ماه طول کشید: در بهار، تمرین را شروع کردم و در دسامبر کار پیدا کردم. سخت ترین چیز در طول انتقال حتی این نبود که با مفاهیم جدیدی در برنامه نویسی آشنا شدم، بلکه این بود که بیش از حد بارگذاری شده بودم و زمان زیادی را با رایانه سپری می کردم.

تجربه من به عنوان یک مهندس QA به من در برنامه نویسی کمک می کند

یک روز یکی از همکلاسی‌هایش که در یک شرکت فناوری اطلاعات کار می‌کرد برایم نامه نوشت. او پیشنهاد کار مهندس QA را داد، اما من گفتم دنبال کار توسعه دهنده هستم. معلوم شد که آنها یک موقعیت خالی دارند، بنابراین تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم. ما یک مصاحبه سه ساعته در مورد فن آوری های مختلف (طبق جدول مهارت) داشتیم و بعد از آن مصاحبه با مشتری. آنها پتانسیل را در من دیدند، بنابراین من استخدام شدم. من دوست داشتم آنجا کار کنم زیرا با بسیاری از فناوری های جدید آشنا شدم. علاوه بر این، این شرکت دارای همکاران بزرگی بود که می‌توان از آنها در مورد پروژه مشاوره خواست. تجربه قبلی در آزمایش روی پروژه های بزرگ به من درک درستی از فرآیندهای چگونگی توسعه یک محصول داد. قطعا یک مزیت بود. تجربه من به عنوان یک مهندس QA به من در برنامه نویسی کمک می کند. وقتی کاری را انجام می‌دهم، می‌دانم که همکارانم آن را آزمایش می‌کنند، بنابراین تا آنجا که ممکن است جزئیاتی را که ارزش توجه دارد را شرح می‌دهم. سپس، هنگامی که مهندسان QA با درخواستی برای کمک به کشف آن می آیند، من می فهمم که آنها می خواهند از من بدانند. بنابراین من به آنها کمک می کنم اجزای خاصی را که در حال توسعه هستند آزمایش کنند. مهارت تجزیه و تحلیل سیستم ها با عناصر بسیار مفید بود. من به راحتی می توانم تصویر بزرگ حتی یک سیستم پیچیده را به خاطر بسپارم. بخشی از وظایف یک برنامه نویس همچنین شامل نوشتن تست های واحد است که عملکرد خاصی را در برنامه آزمایش می کند. دانستن نحوه نوشتن یک اسکریپت تست به طور مستقیم به کار من کمک می کند. اگر الان فارغ التحصیل بودم، از همان ابتدا سعی می کردم به عنوان یک توسعه دهنده شغل پیدا کنم. من از برنامه نویسی می ترسیدم زیرا ما در دانشگاه C ++ خواندیم، جایی که شما باید در هنگام کدنویسی، تفاوت های ظریف را در نظر بگیرید. با این حال، در طول آموزش متوجه شدم که اینطور نیست: چیزهای پیچیده را می توان ساده و واضح نوشت.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION