این ترجمه داستان موفقیت جامعه جهانی جاوا ما است. الکس جاوا را در نسخه روسی زبان این دوره، که شما به زبان انگلیسی در CodeGym مطالعه می کنید، یاد گرفت. باشد که الهام بخش یادگیری بیشتر شما شود و شاید روزی بخواهید داستان خود را با ما به اشتراک بگذارید :)
من دستم را به عنوان یک هنرمند خالکوبی امتحان کردم (این اساساً به هیچ دانشی از زبان نیاز ندارد)، اما این یک داستان برای یک روز دیگر است. سپس دوست همکارم به من CodeGym را معرفی کرد. من در ابتدا نسبت به وعده هایی که می خواستند با انجام یک بازی و با چنین قیمتی از من یک برنامه نویس تمام عیار بسازند، شک داشتم. اما بعد مقداری پول تولد گرفتم (که مشمول «مالیات خانوادگی» نمیشود)، و با انتخاب بین WoW و CodeGym روبرو شدم... خوب، به لطف تخفیف به موقع، ترازو در مسیر درست قرار گرفت و من اینجا هستم. همانطور که همه ما قبلاً باید بدانیم، CodeGym 90٪ تمرین خالص است. شما یاد می گیرید که تکالیف را حل کنید. شما یاد می گیرید که دانشی که کمبود دارید را در اینترنت پیدا کنید. همه اینها خوب است، اما برای 15 سطح نمیتوانستم از این احساس خلاص شوم که چیزی را از دست دادهام که تصویر را برای من کامل کند. به فکر پیوستن به GeekBrains بودم، اما (احتمالاً خوشبختانه) همان دوست به موقع جلوی من را گرفت و Udemy را به من معرفی کرد. وقتی این مخزن دانش را باز کردم، با این درخواست ها همراه شدم: " پسست، دوست. آیا شما تازه وارد هستید؟" فقط برای 3 روز تخفیف برای شما وجود دارد — این فرصت را از دست ندهید! "بعداً مشخص شد که همیشه تخفیف وجود دارد، اما نکته این نیست. من بلافاصله یک بسته با دو دوره خریدم: جاوا از 0 تا Pro و چیزی مشابه برای اندروید. و داستان ما از اینجا شروع می شود.
معرفی
کمی در مورد اینکه چگونه وارد برنامه نویسی شدم. من با آموزش معلم و روانشناس هستم و 5 سال است که حرفه ام را با موفقیت انجام می دهم. اما به دلایل مختلف، من به طور فزاینده ای به مهاجرت به کشور دیگری فکر می کنم. و از آنجایی که زبان و مقررات در کشورهای دیگر متفاوت است، من نمیتوانستم بدون بازآموزی جدی به همان نوع حرفهای تبدیل شوم. بنابراین شروع به جستجوی راههای سادهتر و جالبتر برای حرکت و موفقیت کردم.
موفقیت یا شکست؟
همانطور که در دوره اندروید کار می کردم، تکلیف گرفتم تا بر اساس دانش جدیدم یک پروژه بسازم. من از آن دسته افرادی هستم که معتقدم انجام کاری به روشی ساده یا معمولی مانند انجام ندادن آن است. بنابراین، من بلافاصله شروع به پیچیده کردن زندگی خود کردم. به کسی که میشناسم متوسلترین و زندهترین قوه تخیل را برمیگردانم. این همسر عزیز من است (بله، او نیز این مقاله را خواهد خواند). او پیشنهاد کرد اپلیکیشنی با تصاویر حیوانات بسازید که با کلیک روی آنها صداهای مربوط به حیوانات را تولید می کند. این یک ایده عالی بود، اما هنوز هم بسیار ساده است. با در نظر گرفتن این پیشنهاد به عنوان پایه، شروع به استدلال کردم:- این برنامه باید بیشتر از کرکی (چیزی برای خندیدن و فراموش کردن) باشد. میخوام ارزش داشته باشه مثلا با آموزش چیزی.
- بگذارید الفبای حیوانات باشد. اما نه هر الفبای، بلکه الفبای انگلیسی!
- و نه فقط حیوانات، بلکه حیوانات کمیاب که کمتر کسی آنها را می شناسد، تا افق دید خود را گسترش دهند!
- و باید انیمیشن، پخش صوتی نام حروف، و نام حیوانات به زبان انگلیسی و روسی وجود داشته باشد!
آیا ارزش ادامه تحصیل در برنامه نویسی را دارد؟
ناامیدی به دنبال داشت. اول اینکه اجازه نداشتم تکالیفم را در دوره منتشر کنم. من کار را انجام دادم و تلاش زیادی برای خودنمایی کردم، اما اجازه نداشتم. دوم، برنامه من در شبیه ساز و روی گوشی من کاملاً خوب کار می کرد. از کارهایی که قصد انجام آن را داشتم، انیمیشن را اجرا نکردم، زیرا تف کردم و تصمیم گرفتم زمانی که دروس مربوطه را در دوره گذرانده بودم، آن را تمام کنم. اما وقتی به فکر توزیع اپلیکیشن افتادم، با مشکل جالبی مواجه شدم. پس از استفاده از گوشی و تبلت دیگری برای بررسی اینکه آیا برنامه من برای صفحههای مختلف و نسخههای مختلف اندروید بهینهسازی شده است یا خیر، با خطای ناشناختهای مواجه شدم. این برنامه به سادگی در هنگام تغییر به یک حرف خاموش می شود. من سعی کردم ریشه مشکل را پیدا کنم، لاگ ها را بررسی کردم، که در مقایسه با استثناهای مختصر جاوا، حتی بیشتر شبیه به hocus-pocus به نظر می رسید. اینترنت کمکی به من نکرد. از یک طرف، یک برنامه کاربردی ساختم که فرزندانم دوست دارند آن را بازی کنند. از طرفی فقط روی گوشی من کار میکنه. این باعث خنده ام می شود. البته ناراحت بودم اما با تأمل به این نتیجه رسیدم که بیشتر از چیزی که از دست داده بودم به دست آورده ام:- در برخورد با انتقاد از کارم بهتر شدم.
- من به ارزش دانش و تجربه در طراحی نرم افزار پی بردم.
- عزت نفس برنامه نویسی ام را افزایش دادم.
- نیاز به مطالعه الگوهای طراحی و اصول اولیه بازسازی را درک کردم.
- و همانطور که گفتم، اکنون من برنامه خود را دارم که هیچ کس دیگری ندارد و احتمالاً هرگز نخواهد داشت. =)
GO TO FULL VERSION