CodeGym /وبلاگ جاوا /Random-FA /قبل از استخدام در حداقل 10 مصاحبه شکست خوردم: داستان توسع...
John Squirrels
مرحله
San Francisco

قبل از استخدام در حداقل 10 مصاحبه شکست خوردم: داستان توسعه دهنده یوری

در گروه منتشر شد
این داستان در مورد یک بازی ساز به نام یوری شارویکو است . قبل از ورود به IT در نیروی انتظامی کار می کرد و امنیت یک بانک را تامین می کرد. او خیلی زود از این کار خسته شد و سرگرمی دوران جوانی خود را به یاد آورد: برنامه نویسی کامپیوتر. در پایان یوری جاوا را یاد گرفت و شروع به نوشتن بازی های مرورگر کرد."من قبل از استخدام حداقل 10 مصاحبه شکست خوردم": داستان توسعه دهنده یوری - 1

"از بچگی دوست داشتم با کامپیوتر کار کنم"

من 26 ساله هستم. من در نووسیبیرسک ( شهری در روسیه - یادداشت سردبیر ) به دنیا آمدم و بزرگ شدم . از بچگی دوست داشتم با کامپیوتر کار کنم و کل ایده ساخت بازی من را مجذوب خود کرد. من برخی از جستجوهای مبتنی بر متن را در C++ و C# کدنویسی کردم، اما در مطالعاتم (به دلیل تنبلی) درخشیدم. من احمق نبودم، فقط بی نظم بودم. همه اینها باعث شد تا جایی که فرصتی می دیدم ثبت نام کنم. من به کار در سازمان‌های مجری قانون فکر کرده بودم، بنابراین از گروه حقوق جزا در دانشگاه مهندسی راه‌آهن دولتی سیبری (SGUPS) فارغ‌التحصیل شدم و در نهایت، دقیقاً همان جایی را که می‌خواستم به پایان رساندم. در سال دوم دانشگاه، دوره کارآموزی را در کمیته تحقیق گذراندم و در آنجا ماندم. در سال چهارم استخدام شدم. نمی‌دانم در حال حاضر چطور است، اما قبلاً می‌توانستید بعد از سال سوم در آنجا شغلی پیدا کنید. شش ماه بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، درجه ستوانی گرفتم. یک سال دیگر کار کردم و فهمیدم که از این همه شب های طولانی، نگهبانی و کمبود زندگی اجتماعی خسته شده ام، بنابراین تصمیم گرفتم کار را ترک کنم. پس از آن، به عنوان بخشی از تیم امنیتی یک بانک شغلی پیدا کردم. این بدان معنی است که من برخی از جزئیات را در داستان خود حذف می کنم: NDA هنوز در حال اجرا است. در آنجا، من بخشی از تمایل خود را برای مهندسی مجدد چیزها حفظ کردم. من فرآیندها را بهبود دادم و خودکار کردم. در نتیجه، همه این تلاش ها به یک پروژه نسبتاً بزرگ برای ایجاد یک سیستم دسترسی یکپارچه برای بخش امنیتی تبدیل شد. اگرچه این دپارتمان فقط از 50 نفر تشکیل شده بود، اما این برنامه (که اتفاقاً بر روی MS Access بدنام ساخته شده بود - رویکردی کاملاً عادی برای بانک ها که اغلب نمی خواهند برای توسعه نرم افزار برای تیم امنیتی پول خرج کنند) مجموعه‌ای از قطعات ضروری بود: پایگاه داده، ایجاد خودکار فایل‌های Excel و Word، اتصال Outlook و حتی تشخیص متن فایل‌های PDF از طریق Adobe Acrobat Reader. به لطف این کار، ارتقاء خوبی دریافت کردم، اما از آنجایی که در یک تیم امنیتی بودم، متوجه شدم که گزینه های زیادی برای پیشرفت بیشتر وجود نخواهد داشت.

"من فقط مطالعه نکردم - اطلاعات را بلعیدم"

از اواسط سال 2019، من در ورطه خستگی و کسالت فرو رفتم، اما دوست دخترم کاری را که همیشه می خواستم انجام دهم را به من یادآوری کرد و به من گفت "امتحانش کن". چرا که نه؟ - فکر کردم در آن زمان، با توجه به حقوق، ساعات کار و موقعیت خوبی که در مدیریت داشتم، در موقعیتی بودم که به جای اینکه تا شب در اداره بنشینم، شب ها در خانه کد می نوشتم. بنابراین این فکر بار دیگر میل من را برانگیخت و تصمیم گرفتم تلاش کنم. از آنجایی که من همه چیز را به غیر از VBA "نفرین شده" فراموش کرده بودم ( یادداشت ویرایشگر: VBA پیاده سازی کمی ساده شده از زبان برنامه نویسی ویژوال بیسیک است که در خط تولید مایکروسافت آفیس تعبیه شده است.)، با تماشای ویدیوهای یوتیوب و خواندن کتاب هربرت شیلد "C++ برای مبتدیان" شروع کردم. اتفاقاً این کتاب عالی است. من آن را به همه پیشنهاد میکنم. در مقطعی، بانک برنامه بازآموزی جاوا را اعلام کرد که من موفق شدم وارد آن شوم. من آموزش را در کمتر از دو ماه به پایان رساندم. صادقانه بگویم، عملاً چیزی به من نداد، زیرا دو بار در هفته به مدت دو ماه زمان کافی برای پوشش درست همه مطالب نیست. تدریس خوب بود، اما مباحث خیلی سریع پشت سر گذاشته شد و تقریباً هیچ تمرینی وجود نداشت. اگر اذعان نکنم که این برنامه آموزشی عمدتاً برای افرادی که قبلاً به عنوان مهندس یا بخشی از بخش فناوری اطلاعات بانک کار می کردند، کاملاً صادق نیستم. با تجربه صفری که داشتم، برایم فوق العاده سخت بود. در پایان "بازآموزی"، بانک مصاحبه های داخلی برگزار کرد که در طی آن بالاخره متوجه شدم که چیزی نمی دانم. اگر بانک حاضر به استخدام فردی از تیم خود نبود، به این معنی است که آن شخص عملاً چیزی نمی داند. این دسامبر 2019 بود. پس از پایان برخی از مصاحبه ها، در مورد وجود این دوره جاوا به من گفتند. بنابراین، زمانی که در نهایت پذیرفتم که با دانش درست وقفه ای برایم پیش نمی آید، ثبت نام کردم و شروع به تحصیل کردم. مرحله فعال آموزش من در فوریه تا مه 2020 بود. زمانی که در ماه مارس قرنطینه بودیم، من یک چرخش کامل انجام دادم. چون از راه دور کار می کردم نیازی به رفتن به دفتر نبود. روند کار طوری تنظیم شد که بتوانم با یکی دو روز تاخیر کارم را انجام دهم. من فقط مطالعه نکردم - اطلاعات را می خوردم، شبانه روز بیدار می نشستم. طبیعی بود که ساعت 8 صبح از خواب بیدار شوم و درس بخوانم. بعد از ساعت 4 بعدازظهر، وقتی مغزم از قبل سرخ شده بود، به کار از راه دور رفتم. در مورد انگیزه، می دانید، من فقط در جایی از درونم فهمیدم که این آینده من است. البته، حمایت دوست دختر خوش ذوقم از بسیاری جهات به من کمک کرد تا این مسیر دشوار را شروع کنم. بنابراین من حدود 2 ماه مطالعه کردم. من شدیدا خسته شدم اما در کل زیاد به مغزم فشار نیاوردم. به عنوان مثال، اگر می خواهید چیزی بپزید، احتمالاً فر را با دمای 325 درجه گرم می کنید و در صورت لزوم دما را افزایش می دهید. بعید است فوراً فر را روی 450 درجه تنظیم کنید، زیرا در این صورت به سادگی هر چیزی را که درست می کنید می سوزانید. مشابه همان قانون بر اینجا نیز حکم فرماست. من تلاش را در 2-3 ماه به پایان رساندم و پس از آن شروع به مطالعه همه چیزهایی کردم که کارفرمایان می خواهند (بهار، هایبرنیت، تامکت و غیره). اتفاقاً من کتاب «بهار 5 برای حرفه ای ها» را خواندم. دریایی از اطلاعات در آنجا وجود دارد: البته، گاهی اوقات درک آن دشوار است، اما به طور کلی، همه چیز قابل هضم است. حتی یوتیوب هم نتوانست بهتر از این کتاب بهار را برای من توضیح دهد. همچنین توصیه می‌کنم برای یافتن چارچوب Spring به وب‌سایت نگاه کنید. آموزش هایی داره که خیلی مفیده. سخت ترین موضوعاتی که برای من یاد گرفتم بافرها، کار با فایل ها و دستکاری های بیتی بود، اما در مکان های بسیار کمی استفاده می شوند و در 99 درصد آن مکان ها برای پیشرفت ضروری هستند. مشکل من بیشتر با بازگشت همه جا بود. من فقط گیج شده بودم، اما یادگیری این است: شما کاری را اشتباه انجام می دهید، سپس متوجه می شوید که چگونه آن را به درستی انجام دهید. شما دلایل و دلایل آن را درک می کنید و سپس از انجام آن اشتباهات دست می کشید. به هر حال، شما هرگز با انجام هیچ کاری نمی توانید یاد بگیرید.

"برای اینکه در IT جایگاهی داشته باشید نیازی نیست که نابغه باشید"

من شروع به جستجوی کار در سطح 28 کردم، اما به سرعت متوجه شدم که دانش من کافی نیست. سپس استراحت کردم و در ماه مه، هنگامی که تلاش را کامل کردم و در مورد چارچوب ها خوانده بودم، دوباره جستجوی کار را شروع کردم. فکر می کنم قبل از استخدام حداقل 10 مصاحبه طول کشید. امروزه افراد زیادی در حوزه فناوری اطلاعات وجود دارند، اما عبور از تنگنای استخدام سخت‌تر می‌شود. من می توانم بگویم که از هر ده سه نفر به طور معمول در عرض 1-2 ماه استخدام می شوند. بقیه بیشتر طول می کشد، گاهی اوقات بسیار بیشتر. اما این بدان معنا نیست که شما باید از این منبع چشم پوشی کنید. وقتی چهارمین مصاحبه ام را شکست دادم، آنها به من گفتند: "به مصاحبه ادامه بده. در نهایت همه چیز را به یاد می آوری، و می توانی در مصاحبه قبول شوی و شغلی پیدا کنی. به سرعت در کار یاد می گیری." اکثراً در مصاحبه ها از شما همین چیزها را می پرسند. با این حال، استثنائات نادری نیز وجود دارد که مصاحبه کنندگان ممکن است شروع به صحبت در مورد الگوریتم ها کنند. به عنوان مثال، من سعی کردم در شرکتی که پروژه های اجتماعی را برای دولت اجرا می کند، کار پیدا کنم. در آن مناسبت از من سوالی در مورد الگوریتم ها پرسیده شد. من جواب بدی دادم، اما باز هم سوال خودم را دنبال کردم: "آیا واقعاً اجازه خواهم داشت با الگوریتم ها کار کنم؟" در پاسخ گفتند: "البته که نه. ما یک تیم ویژه از توسعه دهندگان سطح متوسط ​​و ارشد برای آن داریم." علاقه من برانگیخته شد، بنابراین در مورد اینکه چرا آنها زحمت پرسیدن آنها را به خود زحمت دادند، توضیح بیشتری خواستم. به نظر می رسد که این به سادگی یکی از الزامات تعیین شده توسط مدیریت است: شما نمی توانید با الگوریتم ها کار کنید، اما قبل از استخدام باید آنها را بشناسید. در طول مصاحبه، نشان دادن دانش Spring، Hibernate و SQL بسیار مهم است. این مجموعه کوچکی از فناوری‌ها است، اما اگر درک کافی نداشته باشید، شروع به پراکنده کردن مطالب بیهوده خواهید کرد. بنابراین اگر نمی دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید، پاسخ بهتر چیزی شبیه به این است: "من پاسخ دقیق آنچه از من می پرسید را نمی دانم، اما این و این را در مورد بهار می دانم." و غیره اگر این کار را انجام دهید، دانش شما هر چند اندک مورد توجه قرار می گیرد. من در یک استودیوی بازی سازی که بازی های مبتنی بر مرورگر تولید می کند شغلی پیدا کردم (برای جلوگیری از ایجاد مشکل در مدیریت، نام شرکت را ذکر نمی کنم). من بخش بک‌اند بازی را توسعه می‌دهم. به عبارت دیگر، من با پایگاه‌های داده کار می‌کنم، افزونه‌های مرورگر می‌نویسم، ویژگی‌ها را اضافه می‌کنم و انتهای پشت و جلو را به هم وصل می‌کنم. من با الگوریتم ها هم سر و کار دارم. من از Spring استفاده می کنم (همه چیز استاندارد است: نشانه گذاری، لوبیا، تجزیه کننده). من با Tomcat، PostgreSQL و Hibernate کار می کنم. به طور کلی، من وظایف محول شده را برای حفظ و بهبود پروژه به بهترین شکل انجام می دهم. در حال حاضر، من یک توسعه دهنده جوان هستم. 2 ماه اول کارم چیزی نفهمیدم. با نزدیک شدن به ضرب الاجل، تصمیم خودم را گرفتم که 12-14 ساعت در روز کار کنم و نتیجه داد. درست است، من یک مربی قوی دارم (یک برنامه نویس ارشد باحال با پانزده سال تجربه). او می گوید، "این را خودتان بفهمید. ببینید چگونه کار می کند." یعنی برای کمک وارد نمی شود و اگر کمک کند خیلی به ندرت. میدونی چیه؟ درست است که یک برنامه نویس را مجبور کنیم که خودش فکر کند. اگر از همان ابتدا روزها با زحمت کشیدن حقم را ادا نمی کردم، بلکه برای همه چیز کمک می خواستم، در مسیر رشد حرفه ای قرار نمی گرفتم. اکنون با اطمینان می‌توانم بگویم که در سطح توسعه‌دهنده جوان کارهایی را انجام می‌دهم و اخیراً دیده‌ام که وظایفی به من محول می‌شود که مرتبه‌ای بالاتر هستند. در حال حاضر من تماماً در مورد خودسازی و خودسازی هستم. برنامه نویسی یک درایو است. چالش های جدیدی است. در ابتدا نگران حقوق خود نباشید. در شش ماه، آبرومند خواهد شد و در یک سال به طور کلی عالی خواهد بود. اگر در مورد افراد بالقوه صحبت می کنیم، پس می توانید در یک مکان بنشینید و پول مناسبی به دست آورید، احساس کنید که برای شما مناسب نیست، می ترسید چیزی را تغییر دهید، یا می توانید ریسک کنید. خیلی خوشحالم که نترسیدم و شروع به کار برای آینده ام کردم. از این گذشته، می توانستم به مشقت های اداری قبلی خود ادامه دهم. در نهایت، به نظرم می رسد که همه می توانند در IT جایگاهی داشته باشند. شما نیازی ندارید که یک نابغه، یک دانشمند یا یک ریاضیدان بزرگ باشید. اگر پشتکار داشته باشید و هوس پیشرفت های روز را دارید، پس همه چیز ممکن است.

نکاتی برای توسعه دهندگان مبتدی:

  1. ویدیوها را تماشا کنید و بخوانید. اگر قسمت‌های زیادی را تماشا می‌کنید تا در مورد چیزی در یوتیوب بیاموزید، سعی کنید یک سازنده محتوا را انتخاب کنید، زیرا هر کدام افکار و اطلاعات متفاوتی را منتقل می‌کنند. اگر از یک YouTuber به دیگری تغییر دهید، ممکن است در مورد همان موضوع گیج شوید.
  2. سعی نکنید همه کارها را یکجا انجام دهید. به خصوص اگر از راه دور کار نمی کنید و باید روی کار خود تمرکز کنید. روزی یکی دو ساعت مطالعه کنید. اگر در تعطیلات آخر هفته وقت آزاد دارید، زیاد کار نکنید. شما قبلاً تمام هفته را مطالعه کرده اید - بهتر است استراحت کنید.
  3. سعی کنید مهارت های خاصی را در رزومه خود شرح دهید. برای مثال روی رزومه خود ننویسید «من جاوا را می شناسم». این خیلی مبهم است. اگر از شما چیزی بپرسند که به سادگی نمی دانید، ممکن است سوالات مصاحبه شما را دچار مشکل کند. آیا Core Java را می شناسید؟ این عالی است - "Core Java" را بنویسید و سپس چند چیز را که به خوبی می دانید بنویسید.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION