CodeGym /وبلاگ جاوا /Random-FA /داستان موفقیت دانش برای حل مشکلات فعلی
John Squirrels
مرحله
San Francisco

داستان موفقیت دانش برای حل مشکلات فعلی

در گروه منتشر شد
سلام به همه! من الان 3.5 سال است که در CodeGym درس می خوانم و هنوز به عنوان توسعه دهنده کار نمی کنم. چه چیزی اشتباه پیش رفت؟ از سال 2006 در بخش فروش کار کرده ام: وام مسکن، وام خودرو، محصولات بانکی. از سال 2011 - فقط محصولات سرمایه گذاری. قبل از ورود به دانشگاه، تصمیم گرفتم چه کاری انجام دهم: "با افراد موفق کار کنم." v و اینطور شد: 6 سال پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، من مدیر کار با مشتریان VIP در برجسته ترین بانک خصوصی روسیه هستم. . برای من، صحبت در مورد سرمایه گذاری، یادگیری از مشتریان به طور غیر واقعی جالب است. احساس لذت از دستیابی به هدف تا به امروز ادامه دارد، اما به مرور زمان از خودم پرسیدم که "بعدش چیست، هدف بعدی چیست؟" جوابی نبود. البته، چشم اندازهای عالی وجود داشت: رئیس یک بخش، معاون، مدیر شعبه بانک، مدیر شعبه بانک، اما چیزی همیشه مرا در فکر فرو می‌برد. من آینده ام را آنجا نمی دیدم زیرا شغلم چندین برابر سودآور بود. زمانی که در یک شرکت سرمایه گذاری شروع به کار کردم، جایی که مسئول جذب مشتریان جدید بودم. چه گزینه هایی داشتم؟ تماس سرد، کنفرانس ها، مشتریان قدیمی، آشنایان آنها. من در اوراق قرضه تخصص داشتم، پورتفولیو ساختم. و بعد با مشکلی مواجه شدم هیچ منبع ارزشمند و رایگانی از اطلاعات در مورد اوراق قرضه یورو و ویژگی های اصلی آنها وجود نداشت: زمان، کوپن، بازده، بدون بررسی، اخبار، انتخاب. فقط دو ابزار وجود داشت: یک منبع مبتنی بر هزینه و یک منبع رایگان، که خوب نبود، بنابراین تصمیم گرفتم آن را به تنهایی بسازم. گزینه ها را جستجو کردم و به وردپرس برخوردم. معلوم شد که این گزینه عالی برای نوشتن مقاله، بررسی است. مجبور شدم پارامترهای پیوندها را سرهم کنم، بنابراین تصمیم گرفتم جدولی با جستجوی پیشرفته، فیلترها و مرتب سازی بسازم. من داده ها را در یک بورس اوراق بهادار آلمان پیدا کردم. هر روز صبح میز را با خودکار به روز می کردم. 2 هفته طول کشید تا بفهمم این روتین را دوست ندارم. پیدا شد، یک تجزیه‌کننده جهانی خرید، در عرض یک هفته متوجه شد، آن را راه‌اندازی کرد، راه‌اندازی کرد - voila، به‌روزرسانی خودکار نقل‌قول‌ها کار می‌کند. تقریبا هر روز نقد و اخبار می نوشتم، همزمان مطالعه می کردم، در ارتباط با مردم در فروش کمک زیادی کردم. شش ماه بعد، بدون تبلیغات، سئو، وب سایت من وارد TOP-3 Yandex (موتور جستجو مانند Google) برای پرس و جو "به نقل از اوراق قرضه یورو"، TOP-5 در گوگل شد.برای همان پرس و جو بازاریابی ما از این موضوع شگفت زده شد. اینجا در واقع اولین آشنایی من با آی تی است که جذاب بود. در پاییز سال 2016، به دلایلی، همه در دفتر وسواس زیادی برای یادگیری زبان انگلیسی داشتند (سرگئی اهل روسیه است). من همچنین تصمیم گرفتم یک زبان "بین المللی" دیگر را یاد بگیرم - زبان برنامه نویسی. یادم نیست چرا، در جاوا توقف کردم و بعداً متوجه شدم که یکی از محبوب ترین هاست. مطالعه من برای یک ماه تمام به صورت خودجوش بود: آنچه را که پیدا کردم خواندم، ویدیوها را با حداقل تمرین تماشا کردم. هیچ برنامه ای وجود نداشت. بالاخره با CodeGym آشنا شدم و تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم. حداقل تئوری، تمرین زیاد. آیا این چیزی نیست که شما نیاز دارید؟ بنابراین من با هیجان شروع به مطالعه 1-2 ساعت در روز کردم. حتی یادم نیست آن موقع به چه سطحی رسیدم، اما بعد از 3 ماه تصمیم گرفتم دانشم را تمرین کنم. در آن زمان، در محل کار، مدیریت ما تصمیم گرفت که باید در آزمون قبول شویم و گواهی یک مشاور مالی را دریافت کنیم. در واقع دو آزمون، 3300 سوال و تکالیف بود. اما فقط یک پی دی اف اسکن شده در 300 صفحه وجود داشت که پاسخ های صحیح آن با خط برجسته برای آمادگی برای امتحانات برجسته شده بود. خواندن از رایانه غیر واقعی است، خواندن از طریق تلفن اصلا غیرممکن است، جستجو اصلاً کار نمی کند. بنابراین از طریق یک سرویس آنلاین فرمت را از pdf به word تغییر دادم و در حال حاضر بهتر است. اما من باور داشتم که می توانم آن را حتی بهتر کنم. من یاد گرفتم که اندروید به زبان جاوا نوشته شده است و تصمیم گرفتم یک شبیه ساز کوچک بسازم، که در آن فقط سوالات را با پاسخ ورق می زنم و پاسخی را با یک بررسی صحیح/نادرست انتخاب می کنم. من 3 روز با View بازی کردم و پروژه ام را تکمیل کردم. بهشت و زمین بود. آمادگی برای امتحان سرعت قابل توجهی داشته است. من به جای 3 تا مثل بقیه همکاران در یک ماه آماده کردم و پاس کردم. من آن را به همکارانم نشان دادم و پیشنهاد دادم آن را در Play Market قرار دهم. البته، درخواست من رایگان نبود، زیرا وقت شخصی ام را صرف ساخت آن کردم. اما چقدر خوب بود که دیدم CodeGym سالانه در یک ماه جواب داد. توسعه برنامه مرا مشغول کرد، بنابراین حتی برای تمرین در CodeGym متوقف شدم. من همه چیز را در عمل یاد گرفتم و در 6 ماه یک برنامه کاربردی کاملاً کاربردی ساختم: با جستجو، چت، شبیه ساز یک امتحان واقعی، طراحی را بر اساس اصول طراحی متریال دوباره طراحی کردم. بعداً، مدیریت ما تصمیم به اجرای شیفت های کاری گرفت و به من موظف شد که برنامه ریزی کنم. پر کردن دستی اکسل برای من 2 هفته طول کشید - این بسیار بزرگ است زیرا من از روال آن خوشم نمی آید. بنابراین من یک ربات تلگرام نوشتم و حالا کارمندان خود را به عنوان وظیفه تعیین کردند، تاریخ های وظیفه را تغییر دادند، ربات وظیفه را به کارمند یادآوری کرد. من همچنین یک ربات دیگر برای خودم ساختم: ربات نمونه کارها از مشتریان را نگه می داشت. پویایی دارایی ها را نشان داد، تصویر زیبایی از نمونه کارها مشتری انتخاب شده ارسال کرد. همکاران خواستند که آنها را اضافه کنم، و من انجام دادم. هنوز هم از آن استفاده می کنند. طبیعتا، پس از تمام این پیشرفت ها و دستاوردها، من توجه منابع انسانی را از شرکتم جلب کردم. در آن زمان کارهای زیادی برای تبدیل این شرکت به دیجیتال در حال انجام بود. در نهایت مدیریت ما به من پیشنهاد داد که سمت سرپرست پروژه های فناوری اطلاعات را بر عهده بگیرم. حتی بدون زیردستان هم خوب به نظر می رسید. 1.5 سال از شروع مطالعه زبان "خارجی" جاوا می گذرد. هر از چند گاهی به این فکر می کردم که چه کار دیگری می توانم انجام دهم. بینگو! شبیه ساز آموزش زبان انگلیسی من مخاطبین معلم انگلیسی خود را پیدا کردم و پیشنهاد ساخت شبیه ساز برای یک پلت فرم تلفن همراه را دادم. این یک پیشنهاد به موقع بود: او بعداً به مشکلی برخورد کرد. در میان شاگردانش، تعویض‌کننده‌های زیادی برای آموزش از دستگاه‌های تلفن همراه وجود داشت. سایت او برای موبایل مناسب نبود، بنابراین ما به یکباره با شرایط کار تیمی خود موافقت کردیم. من شروع به توسعه یک برنامه کردم. بدون استرس در اوقات فراغت، طراحی، توسعه Backend iOS و Android 2 ماه طول کشید. من به پشتیبان (جاوا)، اندروید، iOS تسلط دارم و چیزهای بیشتری وجود دارد که باید در آینده یاد بگیرم تا بهترین راه حل ها را برای کارهای ارجاع خود ارائه کنم. من توسعه دهنده نشدم، اما مشکلات روزمره را با کمک دانش خود در توسعه حل می کنم. تعیین وظایف برای همکاران، تخمین زمان کار و کمک به تجزیه و تحلیل برای من آسان تر است. من به برقراری ارتباط با افراد موفق ادامه می دهم: من توسعه دهندگان را افراد موفقی می دانم. آن‌ها کاری را که می‌خواهند انجام می‌دهند و خیلی‌ها نمی‌توانند به آن مباهات کنند. داستان من اینجاست. برای همه آرزوی هدف گذاری و رسیدن به موفقیت دارم. و خیلی ها نمی توانند به آن مباهات کنند. داستان من اینجاست. برای همه آرزوی هدف گذاری و رسیدن به موفقیت دارم. و خیلی ها نمی توانند به آن مباهات کنند. داستان من اینجاست. برای همه آرزوی هدف گذاری و رسیدن به موفقیت دارم.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION