CodeGym /وبلاگ جاوا /Random-FA /من فیزیک خواندم، در محیط زیست کار کردم و توسعه دهنده شدم....
John Squirrels
مرحله
San Francisco

من فیزیک خواندم، در محیط زیست کار کردم و توسعه دهنده شدم. داستان یک رهبر تیم در CodeGym

در گروه منتشر شد
ما در حال راه اندازی یک سری ویژه در وبلاگ خود هستیم که در آن در مورد توسعه دهندگانی صحبت خواهیم کرد که در CodeGym تحصیل کرده اند و اکنون در شرکت ما کار می کنند و محصول را ایجاد و بهبود می بخشند. این داستان واسیل است که در مدرسه برنامه نویسی خوانده، در رشته مهندسی برق تحصیل کرده و در زمینه اکولوژی کار کرده است. سپس در سال 2015 حرفه خود را تغییر داد و شروع به یادگیری جاوا کرد. اکنون Vasyl یک رهبر تیم توسعه دهندگان است که وظایف دوره CodeGym را می نویسند و آن را بهبود می بخشند. من فیزیک خواندم، در محیط زیست کار کردم و توسعه‌دهنده شدم.»  داستان یک رهبر تیم در CodeGym - 1

"من شک داشتم که آیا باید کدنویسی را شروع کنم"

من در کلاس فناوری اطلاعات در یکی از بهترین لیسیوم های اوکراین تحصیل کردم. در آن زمان، کدنویسی کسل کننده به نظر می رسید، زیرا ما پاسکال را یاد گرفتیم و برای برنامه نویسی المپیاد تمرین می کردیم. ویژگی پاسکال این است که بر اصول برنامه نویسی شی گرا تکیه نمی کند، اما تکه های بزرگی از متن و کارهای تحریک مغزی وجود دارد. بنابراین، بعد از دبیرستان، شک داشتم که آیا باید به صورت حرفه ای کدنویسی کنم. برای ورود به دانشگاه و برنامه نویس شدن نیاز به قبولی در سه امتحان داشتم: زبان برنامه نویسی، ریاضی و فیزیک. قبل از امتحان، پرسشنامه ای را پر کردم که در آن باید پنج دانشکده را مشخص می کردم که می خواهم کجا بروم. اولویت برای من دانشکده علوم کامپیوتر بود. دانشکده الکترومکانیک در رتبه دوم قرار گرفت. چون به اولی نرسیدم رفتم سراغ دومی. من در سال ششم تحصیلات تمام وقت را برای آموزش از راه دور رها کردم زیرا شروع به کار کردم. من در اکولوژی مهندسی مشغول بودم، مجوز انتشار برای شرکت ها صادر کردم و مشخصات فنی را تهیه کردم. من حدود پنج سال در محیط زیست کار کردم. سپس در سال 2013 نرخ دلار شروع به افزایش کرد. در مقطعی خواهرم که تستر کار می کرد بیشتر از من درآمد داشت. قبل از آن فکر می‌کردم پول خوبی به دست می‌آورم. من قبلاً یک خانواده و یک فرزند کوچک داشتم، به همین دلیل پیش مدیر آمدم و گفتم می خواهم حقوقم را با نرخ دلار مرتبط کنم. آنها قبول نکردند و من تصمیم گرفتم استعفا بدهم.

"اولین باری که شبانه درس خواندم"

زمانی که در محیط زیست کار می کردم، سعی می کردم C++، C# را یاد بگیرم، اما برای من نتیجه ای نداشت. بعداً شروع به تماشای ویدیوهای مربوط به جاوا کردم. در چندین مورد از آنها یک توسعه دهنده سرگئی نمچینسکی به همان سؤال پاسخ داد: "نظر شما در مورد CodeGym چیست؟". آنقدر تند جواب داد که کنجکاو شدم. معمولاً اگر رقیب شایسته باشد، تنها راه مقابله با آن است. بنابراین، من در CodeGym ثبت نام کردم، 3-4 سطح را پشت سر گذاشتم، متوجه شدم که کاملا مناسب من است و اشتراکی خریداری کردم. در دسامبر 2015، در محل کار قبلی ام گفتم که می روم. تا مارس 2016 هنوز پروژه ها را تمام می کردم و دوره ای سر کار می رفتم. به لطف CodeGym، تمرین زیادی داشتم. اگر من را با همکلاسی هایم مقایسه کنید، من در عملکرد تحصیلی اول یا دوم بودم. اوایل شب ها (از نصف شب تا ساعت 3 یا 4 بامداد) درس می خواندم چون نوزاد تازه متولد شده ای داشتم. به خوبی به یاد دارم زمانی که آپدیت آمار در سایت از ساعت سه صبح شروع شد و سرور طولانی شد. پس از اینکه به CodeGym پیوستم، متوجه شدم چرا این اتفاق می افتد و مشکل را برطرف کردم. معلوم شد که من با CodeGym از هر دو طرف آشنا شدم: به عنوان یک کاربر و به عنوان یک توسعه دهنده. بعد از اینکه ترک کردم تقریباً تمام مدت در خانه ماندم و درس خواندم. حدود هشت ماه را صرف مطالعه کردم. می‌توانستم ساعت‌ها برای حل تکالیف وقت بگذارم. احساس خوبی داشتم و انگیزه ام بالا بود. من بخش تلاش را از سطح 16 تا 19 به یاد می آورم - این چند رشته اولیه است. برای من سخت بود: حتی دو هفته منصرف شدم، اما بعد تلاش کردم تا آن را یاد بگیرم و آن را انجام دادم. چالش برانگیزترین بخش تمرین بود.

"چرا رزومه خود را ارسال نمی کنید؟"

من در یک استارتاپ شغلی بدون حقوق پیدا کردم و در پایان تحصیلاتم یک کارآموزی آنلاین را در СodeGym شروع کردم. یک بار جای خالی یک توسعه دهنده جوان در CodeGym در چت کارآموزی دیدم. فکر کردم: "چرا رزومه خود را ارسال نمی کنم؟" در همان زمان یک پیشنهاد تایید شده برای کار در یک استارت آپ با حقوق دریافت کردم. من به مصاحبه ای در CodeGym رفتم: بخش فنی آن 2.5 ساعت طول کشید. من بلافاصله فهمیدم که قبول شدم چون به تمام سوالات به جز سوالات مربوط به پایگاه داده ها درست پاسخ دادم. و اکنون من کسی هستم که در CodeGym با پایگاه های داده سر و کار دارم. این چیزی است که گاهی برای من اتفاق می افتد: آنچه مال من نیست به مرور زمان مال من می شود. وقتی پیشنهادی دریافت کردم، CodeGym در حال آماده شدن برای انتقال به CodeGym 2.0 بود. در CodeGym 1.0 وظایف و تست توابع با پاسخ های "بله" یا "خیر" وجود داشت. ایده CodeGym 2.0 این بود که به کاربران نشان دهد دقیقاً چه اشتباهی دارند. بنابراین، وقتی من رسیدم، تیم توسعه در حال بازنویسی و اضافه کردن آزمایش‌هایی بود تا مشخص شود که خطا چیست. ابتدا تسک ها را می نوشتم و سپس بهینه سازی وظایف را بر عهده گرفتم. بعداً به عنوان یک توسعه دهنده باطن شروع به کار کردم. ما پنل مدیریت را بازنویسی کردیم زیرا کارآموزان در ابتدا آن را نوشتند. من به طور فعال خود را در مفهوم REST غرق کردم: تعاملات و معماری API. من همچنین مدت زیادی درگیر توسعه افزونه ها بودم. الان یکی از همکارانم این کار را می کند. در ماه می 2018، دومین پسرم به دنیا آمد. هنگامی که تعطیلات من به پایان رسید، پیشنهادی دریافت کردم که به عنوان رهبر تیم توسعه دهندگان شرکت کنم که در بهبود و نوشتن کارهای جدید و تا حدی در توسعه باطن شرکت داشتند. به عنوان یک رهبر تیم، من می توانم هر کاری که زیردستانم می توانند انجام دهند، انجام دهم. اما تیم من هر کاری که بتوانم انجام نمی دهد. معمولاً، اگر وظیفه‌ای که به فردی در تیم داده‌ام دشوار باشد، یک بررسی کد انجام می‌دهم. سپس، ما به کد نوشته شده توسط یک توسعه دهنده با هم نگاه می کنیم. من سعی می‌کنم به تیمم کمک کنم تا بفهمند نوشتن کد کامل در اولین تلاش غیرممکن است. وقتی هدایت تیم را شروع کردم، فهمیدم که انجام همه وظایف برای خودم آسان تر از نظارت بر همه است. اکنون تغییر کرده است و من می توانم رشد مردمم را ببینم.

نکاتی برای توسعه دهندگان تازه کار:

کتاب های کدنویسی را بخوانید اما کد بنویسید.

سعی کردم کتاب بخوانم، عمدتاً در سی شارپ، و سپس سعی کردم کمی کدنویسی کنم. بنابراین، من یک توصیه دارم: اگر می خواهید نحوه کدنویسی را یاد بگیرید، باید کدنویسی کنید.

زیاد کار کن

در کار قبلی ام شب ها درس می خواندم. سپس ترک کردم و تمام روز را مطالعه کردم: از ساعت 11 صبح تا شب و از ساعت 23:00 شب تا 02:00 صبح بیش از هشت ساعت در روز بود. بنابراین من معتقد نیستم که اگر فقط 15 دقیقه در روز وقت بگذارید، بتوانید کدنویسی را یاد بگیرید.

برنامه بنویسید

این تجربه برای مصاحبه شغلی ضروری است. پروژه ای که در یک استارتاپ درگیر آن بودم کمک زیادی به من کرد. من می دانستم که در مصاحبه در مورد چه چیزی صحبت می کنم بدون اینکه نکات ظریف استراتژی را فاش کنم.
نظرات
TO VIEW ALL COMMENTS OR TO MAKE A COMMENT,
GO TO FULL VERSION