نه تحصیلات عالیه

1. معلمان در کالج ها نمی توانند به شما بیاموزند که متخصص خوبی باشید.
به خودتان یک پاسخ مستقیم به این بدهید: افرادی که به شما آموزش می دهند در دانشگاه ها با حقوق متوسطی کار می کنند، اینطور نیست؟ دلیل آن این است که آنها نمی توانند برای موقعیت های خوب در بازار کار واجد شرایط باشند. آنها فاقد تجربه و همچنین صلاحیت هستند. آنهایی که آن را کم ندارند - ترک کنند. همه چیز در بهترین دانشگاه های جهان متفاوت است، اما اکنون در مورد آنها صحبت نمی کنیم. نظر شما چیست: آیا یک متخصص مالی موفق برای یک بانک با درآمد 150000 دلار در سال کار خواهد کرد یا در دانشگاهی تدریس می کند که 60000 دلار در سال درآمد دارد؟ اغلب اتفاق میافتد که افراد حرفهای کمدستتر در کالجها تدریس میکنند، زیرا نمیتوانند شغل دیگری پیدا کنند. استثناهایی وجود دارد، اما کمیاب هستند. من با معلمان خوبی در دانشکده ها آشنا شدم، آنها واقعاً در آنجا وجود دارند. اما این حتی اقلیت نیست، آنها بسیار کم هستند. یک معلم خوب نه تنها به شما تئوری می دهد، بلکه بر جنبه عملی موضوع خود تأکید می کند. اکثر معلمان به تمرین اهمیت نمی دهند.2. معلمان در اکثر کالج ها علم را می ستایند اما تحقق حرفه ای را تحقیر می کنند
شما باید ریشه های آن را در این واقعیت جستجو کنید که بیشتر معلمان به عنوان حرفه ای شکست خورده اند. و تنها راه یافتن بهانه این است که تحقق حرفه ای شغلی ناشایست است. اگر در سخنرانیها شرکت کنید و سپس در کنفرانسهای علمی شرکت کنید، متورم شدهاید. و اگر به دلیل کار زیاد از آن صرف نظر کنید - خوب، درمان کاملاً متفاوتی خواهید داشت. معلمان مانند راهبان زاهد هستند. پیشه برای آنها بیهودگی است. آنها خود را وقف خدمت به علم خدا کرده اند و تمام روز دعا می کنند مقالات علمی بنویسند. شاید هدف نجیب باشد، اما در زندگی واقعی بی فایده است.
3 مقایسه اشتباه است.
دانش آموزان کالج اغلب خود را با دانش آموزان مدرسه مقایسه می کنند و به بهتر بودن افتخار می کنند. این توهم تا زمانی ادامه می یابد که فرد به فکر شغلی بیفتد و نگاهش را به سمت دیگری برگرداند. در واقع اگر دانشآموزان خود را با متخصصان شاغل مقایسه کنند، متوجه میشوند که در مراحل کوچک به هدف خود میرسند. در دانشگاه متوسط نباشید. زیرا اگر "مانند همه" انجام دهید، نتیجه "همه می گیرند" را خواهید گرفت. اکثر دانشجویان یک کالج تصادفی هستند، آنها واقعاً هیچ گزینه دیگری ندارند. شاید آنها توسط والدینشان مجبور به ورود به دانشگاه شده اند و کوچکترین تصوری از حرفه آینده خود ندارند. این خیلی اتفاق می افتد. خودتان را با همسرتان مقایسه نکنید. پروژه های تمام شده و موفقیت های شغلی شما بهترین معیار برای دانش و مهارت های شما خواهد بود. خود را با "جمعیت بی چهره" مقایسه نکنید. خود را با "بازار" مقایسه کنید.4 مطالعات حرفه ای تنها بخش کوچکی از دانشی است که در کالج ها به دست می آورید.
وقتی سر کار می آیید از شما می پرسند چه کاری می توانید انجام دهید، نه اینکه چه چیزی یاد گرفته اید. رئیس شما به آنچه می دانید و قادر به انجام آن در لیست نیازهای شغلی هستید علاقه مند می شود: به شما وظیفه خاصی داده می شود، اما توضیحی در مورد نحوه انجام آن دریافت نمی کنید و او انتظار دارد که در زمان مناسب به نتیجه برسد. موفق باشید! شما تاریخ را در کالج یاد می گیرید و می خواهید به عنوان اپراتور بانک کار کنید - آیا این شما را به هدفتان نزدیک می کند یا از آن دورتر می کند؟ از نظر فنی، شما بیشتر می دانید. یعنی شما را نزدیکتر می کند؟ اما در واقع هر ترم زمان کمتری برای کسب دانش حرفه ای ارزشمند دارید و مقدار آن ثابت می ماند. بنابراین عملا - شما از هدف خود دورتر هستید.5. کالج هدفی را برای "تبدیل کردن شما به یک متخصص بسیار ماهر" تعیین نمی کند.
وقتی هدفی را هدف نگیرید، زدن یک هدف سخت است. در دانشگاه شما را به یک متخصص همه جانبه تبدیل می کنند. شما چیزی شبیه "تحصیلات متوسطه دوم" دریافت می کنید. آنها فقط فراموش می کنند که ذکر کنند کسی که همه چیز را مطالعه می کند هیچ چیز نمی داند. آیا سه هدف دانشگاه: علم، آموزش عمومی و حرفه ای را به خاطر دارید؟ به نظر شما برای افزودن علم و آموزش عمومی چه چیزهایی باید قطع می شد؟ راست: رشته های حرفه ای. و آیا هنوز فکر می کنید که هدف دانشگاه این است که شما را به یک متخصص با صلاحیت بالا تبدیل کند؟6. اگر فردی بیش از دو موضوع را همزمان مطالعه کند، وقت خود را تلف می کند.
این کار بعد از آموزش مدرسه اشتباه به نظر می رسد. شما فقط در محل کار به حقیقت آن پی می برید. کلاس ها در مدرسه خیلی کوتاه است نه به این دلیل که موثر است، بلکه به دلیل اینکه دانش آموز مدرسه هنوز کودک است، نمی تواند بیش از یک ساعت تمرکز کند. اما اغلب جابجایی بین کارها مانع از تفکر موثر مغز شما می شود. در محل کار شما باید به عنوان یک بزرگسال عمل کنید، و جابجایی بین وظایف اغلب به شدت کارایی شما را کاهش می دهد. چرا فکر می کنید می توانید در کمترین زمان برای امتحانات آماده شوید؟ شما به سادگی چند کار انجام نمی دهید و اثربخشی شما به مرور افزایش می یابد. یاد گرفتن چیزی در قطعات کوچک کاملا احمقانه است. فقط تصور کنید که فقط شش ساعت در هفته رژیم می گیرید - نتیجه چقدر زود به دست می آید؟7. در کالج فرد فقط کمی موضوع را لمس می کند.
فرض کنید شما چیزی را برای دو ترم مطالعه می کنید. هفته ای دو سخنرانی و دو کلاس عملی دارید. این یک رویکرد جدی در مورد کالج است. پس این چند ساعت است؟ چهار کلاس 2 ساعت آکادمیک (1.5 ساعت معمول) - یعنی 6 ساعت در هفته. ما به مدت چهار ماه در ترم اول تحصیل می کنیم: سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر. 4 مورد دیگر در دومی: فوریه، مارس، آوریل، مه. در مجموع: 8 ماه، 4.5 هفته هر کدام. هر هفته 6 ساعت یعنی 216 ساعت در سال. فقط برای اینکه بدانید دانش آموزان عزیزم 180 ساعت کار در ماه وجود دارد. هر دوره سالانه را می توان در یک ماه و نیم یاد گرفت و اگر واقعاً بخواهید (یا نیاز دارید) در یک ماه.8. عمومی ترین، عملا بی فایده ترین و قدیمی ترین دانش به شما آموزش داده می شود.

9 مهارت های عملی 10 برابر با ارزش تر از تئوری هستند.
در زندگی واقعی اغلب باید کاری را در محل کار انجام دهید. اگر می دانید چگونه آن را انجام دهید، یا فکر می کنید که می دانید، لزوماً به این معنی نیست که واقعاً می توانید آن را انجام دهید . می دانید سیگار برای شما مضر است، اما آیا می توانید آن را ترک کنید؟ می دانید ورزش کار درستی است، اما آیا واقعاً ورزش می کنید؟ میدانید که زبانهای خارجی برای حرفهتان خوب هستند، اما آیا واقعاً میتوانید چند زبان را یاد بگیرید؟ در زندگی تنها چیزی که اهمیت دارد تمرین است. هر چه دانش شما بدون تمرین بیشتر باشد، ارزش آنها کمتر است. چگونه می خواهید تصمیم بگیرید که کدام دانش اشتباه است، قدیمی است، مورد سوء استفاده قرار می گیرد، و کدام یک واقعا کارساز است؟ هیچ وقت به این موضوع فکر نکردی؟ به دنیای واقعی خوش آمدی. شما می توانید مقررات ترافیکی را در A یا B یاد بگیرید، اما باز هم نمی توانید رانندگی کنید. تئوری زمینه خوبی برای تمرین است. فرض کنید در حال ساختن یک دیوار هستید: آجر عمل است، دوغاب تئوری است. بدون دوغاب (تئوری) دیوار ناپایدار خواهد بود، اما بدون آجر (تمرین) نظریه شما بی فایده است. بنابراین، آقایان، 5 سال تحصیلی خود در دانشگاه را بر 10 تقسیم کنید. نیم سال - این نتیجه واقعی "تلاش" طولانی مدت شماست. مدرک میخوای؟ وقتی شغلی پیدا کنید و نیم سال کار کنید، خواهید دید که دانش دانشگاه شما دو برابر شده است .شما به سطح جدیدی رسیده اید
سطح 10

1 الی، درباره تایپ قوی اشیاء
- هی، آمیگو! - هی، الی! - امروز حالم خوبه پس یه چیز خیلی جالب بهت میگم. من با انواع اولیه در جاوا شروع می کنم. - در جاوا، هر شی و هر متغیری نوع تغییرناپذیر کدگذاری شده خود را دارد. نوع یک متغیر در طول کامپایل برنامه، نوع یک شی - در طول ایجاد آن تعریف می شود. نوع شیء تازه ایجاد شده و/یا متغیر در تمام طول عمرشان یکسان می ماند. مثال:

2 ریشا، فهرست انواع اساسی
- هی، آمیگو! - هی، ریشا! - شما قبلاً اصول نحو جاوا را یاد گرفته اید، اما می خواهم مواردی را با جزئیات بیشتری به شما بگویم. - امروز کمی در مورد انواع اولیه و میزان حافظه آنها می گویم. شما به آن نیاز خواهید داشت، و شاید حتی امروز. این انواع عبارتند از:
3 Elly، تبدیل نوع. نوع گشاد و باریک شدن.
- و اینجا سرگرم کننده است. من به شما در مورد تبدیل نوع خواهم گفت. اگرچه انواع متغیرها همیشه یکسان هستند، اما مکانی وجود دارد که می توانید انواع را تبدیل کنید. این یک تکلیف است . - می توانید متغیرهایی از انواع مختلف را به یکدیگر اختصاص دهید. با انجام این کار، مقدار گرفته شده از یک متغیر از یک نوع به مقداری از نوع دیگر تبدیل شده و به متغیر دوم اختصاص داده می شود. - پس دو نوع تبدیل وجود دارد: گشاد کننده و باریک. گشاد شدن مانند جابجایی اشیا از یک سبد کوچک به یک سبد بزرگتر است - عملیات روان و بدون مشکل است. باریک کردن مانند قرار دادن چیزها از یک سبد بزرگ در یک سبد کوچکتر است: ممکن است فضای کافی وجود نداشته باشد و چیزی باید دور ریخته شود. - در اینجا انواع مرتب شده بر اساس اندازه «سبد»:
- char همان "سبد" short است ، اما یک نکته وجود دارد: هنگام مقابله با مقادیر از short به char ، مقادیر کمتر از 0 کنار گذاشته می شوند. هنگام مقابله از char به short ، مقادیر بیشتر از 32767 کنار گذاشته می شوند.
- هنگام تبدیل اعداد صحیح به کسری، ارقام مرتبه پایین ممکن است کنار گذاشته شوند. اما از آنجایی که عدد کسری به معنای ذخیره یک مقدار تقریبی است، پس چنین تخصیصی مجاز است.


4 دیگو، وظایف تبدیل نوع عدد صحیح
- هی، آمیگو! در اینجا وظایف شما در مورد مکالمه انواع اعداد صحیح است. شما باید اپراتور cast را در جایی که لازم است قرار دهید، بنابراین برنامه کامپایل می کند:وظایف | |
---|---|
1 | 1. بایت cast و گفتگو a = 1234 را تایپ کنید. int b = a; بایت c = a * a; int d = a / c; |
2 | 2. cast و گفتگو را تایپ کنید int a = 15; int b = 4; شناور c1 = a / b; float c2 = (float) a/b; float c3 = (float) (a / b); |
3 | 3. cast و گفتگو float را تایپ کنید f = 333.50; int i = f; بایت b = i; |
4 | 4. تعداد کوتاه بازیگران و مکالمه را تایپ کنید = 9; کاراکتر صفر = '0'; کاراکتر نه = صفر + عدد; |
5 | 5. تعداد کوتاه بازیگران و مکالمه را تایپ کنید = 9; کاراکتر صفر = '0'; کوتاه nineCode = صفر + عدد; |
5 Elly، تبدیل به نوع String
- حالا یک موضوع کوچک اما جالب خواهیم داشت - تبدیل رشته. - در جاوا می توانید هر نوع داده ای را به نوع String تبدیل کنید. - امیدوار کننده به نظر می رسد. - در واقع، حتی بهتر است. شما می توانید بطور ضمنی تقریباً همه انواع را به String تبدیل کنید. زمانی که دو متغیر را اضافه میکنید، بهتر نشان داده میشود: String و «non-String». در چنین حالتی متغیر غیر رشته ای به اجبار به String تبدیل می شود. - در اینجا به چند مثال نگاهی بیندازید:
6 دیگو، وظایف در مورد تبدیل انواع به طور کلی



7 الی، انواع واقعی
- در اینجا چند چیز جالب در مورد انواع واقعی (که کسری هستند) وجود دارد. بیایید با این مثال شروع کنیم:


8 الی، تحت اللفظی
- و در نهایت یک سخنرانی به سبک استاد از ریشا که کلی اطلاعات بیهوده است. همه اساتید این را دوست دارند. شاید درک این یکی برای شما سخت به نظر برسد. پس فقط نگاه کنید و زیاد به آن فکر نکنید. - باشه پس من آماده ام. - امروز به شما می گویم که حروف واقعی چیست. Literals تمام داده هایی هستند که مستقیماً در کد جاوا ذخیره می شوند. مثال:

9 استاد، سخنرانی در انواع
- عالی! در نهایت، این موضوع مورد علاقه من است - تبدیل نوع. حتی یادم می آید که استادم در این مورد به من گفت. بسیار "جذاب" بود. اون موقع هیچی نفهمیدم اما مطمئناً به لطف این سخنرانی های عالی همه چیز را خواهید فهمید. در اینجا آنها عبارتند از: تبدیل ها و تبلیغات جاوا (اسناد اوراکل) نوع داده Casting (تبدیل نوع) جاوا Cast و تبدیل گسترش و تبدیل های محدود10 جولیو
- وای! خب، تو واقعا باهوشی، آمیگو! خیلی چیزها فقط در دو هفته یاد گرفتیم! تو مثل یک هیولا هستی به هر حال، پس از دو هفته کار برده، کمی تفریح چطور؟11 کاپیتان سنجاب
(- من به شما کمک کردم. این کار را در خانه انجام دهید.) تکالیف (10 واحد) - سلام، سرباز! - صبح بخیر آقا! - یه خبر عالی برات دارم. در اینجا یک بررسی سریع برای تقویت مهارت های شما وجود دارد. این کار را هر روز انجام دهید، و به سرعت مهارت های خود را افزایش خواهید داد. وظایف به طور ویژه برای انجام در Intellij IDEA طراحی شده اند.کارهای اضافی برای انجام در Intellij Idea | |
---|---|
1 | 1. پاسخ صحیح این است: d=2.941 یک نوع عملگر ریخته گری اضافه کنید تا d = 2.941 به دست آید. |
2 | 2. پاسخ صحیح این است: d=5.5 یک نوع عملگر ریخته گری اضافه کنید تا d = 5.5 به دست آید. |
3 | 3. پاسخ صحیح این است: d=1.0 یک نوع عملگر ریخته گری اضافه کنید تا d = 1.0 به دست آید. |
4 | 4. دستمزد بزرگ پیام «من نمیخواهم جاوا بخوانم، حقوق زیادی میخواهم» را 40 بار به دنبال مثال روی صفحه نمایش دهید. مثال: من نمی خواهم جاوا یاد بگیرم، من حقوق زیادی می خواهم نمی خواهم جاوا یاد بگیرم، من حقوق زیادی می خواهم نمی خواهم جاوا یاد بگیرم، من حقوق زیادی می خواهم یا نمی خواهم جاوا را یاد بگیرم، من یک حقوق بزرگ می خواهم حقوق نمی خواهم جاوا یاد بگیرم، من حقوق زیادی می خواهم نه می خواهم جاوا یاد بگیرم، من حقوق زیادی می خواهم … |
5 | 5. تعداد حروف 10 رشته را از روی صفحه کلید بخوانید و تعداد حروف مختلف در آنها را بشمارید (برای تمام 26 حرف الفبا). نتیجه را روی صفحه نمایش دهید. خروجی مثال: a 5 b 8 c 3 d 7 … z 9 |
6 | 6. سازنده های کلاس Human یک کلاس Human با 6 فیلد بنویسید . 10 سازنده مختلف برای آن بیایید و آنها را پیاده سازی کنید. هر سازنده باید معنی داشته باشد. |
7 | 7. حداقل تغییر دهنده های ایستا را جابه جا کنید تا جایی که ممکن است تعداد اصلاح کننده های ایستا کمتر شود تا کد کامپایل شود. |
8 | 8. آرایه از لیست های رشته ای آرایه ای ایجاد کنید که عناصر آن لیستی از رشته ها باشد. آرایه را با هر داده پر کنید و آنها را روی صفحه نمایش دهید. |
9 | 9. کلمات یکسان در لیست 20 کلمه را از صفحه کلید بخوانید، یک لیست را با آنها پر کنید. تعداد کلمات یکسان در لیست را بشمارید. نتیجه باید یک نقشه <رشته، عدد صحیح> باشد . کلید نقشه باید یک رشته منحصر به فرد، مقدار - تعداد این رشته در لیست باشد. نمایش محتویات نقشه به صفحه نمایش |
10 | 10. پنج عدد بزرگ فهرستی از اعداد صحیح ایجاد کنید. 20 عدد صحیح را از صفحه کلید بخوانید و لیستی را با آنها پر کنید. روشی برای استخراج ایمن اعداد از لیست ایجاد کنید: int safeGetElement(ArrayList<Integer> list, int index, int defaultValue) متد باید یک عنصر از لیست را با نمایه خود برگرداند. اگر استثنایی در این روش رخ دهد، باید آن را بگیرید و مقدار default را برگردانید . |
وظایف پاداش | |
---|---|
1 | 1. برنامه کامپایل و اجرا نمی شود. درستش کن وظیفه: برنامه نحوه عملکرد HashMap را نشان می دهد. برنامه مجموعه ای از جفت ها (یک عدد و یک رشته) را از روی صفحه کلید می خواند، آنها را در HashMap قرار می دهد و محتویات HashMap را روی صفحه نمایش می دهد. |
2 | 2. قابلیت جدیدی به برنامه اضافه کنید. وظیفه قدیمی: برنامه باید یک جفت (یک عدد و یک رشته) وارد شده از صفحه کلید را نمایش دهد. وظیفه جدید: برنامه باید به صورت جفت HashMap (یک عدد و یک رشته) وارد شده از صفحه کلید ذخیره شود. یک رشته خالی به معنای پایان ورودی است. اعداد ممکن است تکرار شوند. رشته ها همیشه منحصر به فرد هستند. داده های ورودی نباید از بین برود! برنامه باید محتویات HashMap را روی صفحه نمایش دهد. ورودی مثال: 1 توقف 2 نگاه خروجی نمونه: 1 توقف 2 نگاه |
3 | 3. الگوریتم یادگیری و تمرین. وظیفه: 30 عدد را از صفحه کلید بخوانید. حداقل اعداد 10 و 11 را روی صفحه نمایش دهید. نکته: حداقل تعداد حداقل 1 است. حداقل بعدی حداقل دوم است توضیح 1: 1 15 6 63 5 7 1 88 حداقل اول 1 است حداقل دوم 1 است حداقل سوم 5 است حداقل چهارم 6 توضیح 2: 0 3 6 9 12 15 18 21 24 27 30 33 36 39 42 45 48 51 54 57 60 63 66 69 72 75 78 81 84 87 36 0 6 9 39 42 78 12 15 30 63 66 69 72 75 78 9 39 42 78 12 15 30 63 66 69 69 54 57 60 72 75 18 21 24 27 69 36 0 18 21 6 27 9 39 42 78 12 33 63 66 3 81 84 87 45 15 30 48 51 54 57 60 72 75 24 حداقل 10 حداقل اول 0 0 است . حداقل یازدهم 30 است ورودی مثال: 36 0 6 9 39 42 78 12 15 30 33 63 66 69 3 81 84 87 45 48 51 54 57 60 72 75 18 27 27 خروجی: 36 0 6 9 39 42 78 18 27 27 |
GO TO FULL VERSION